وداع با زنجیره تولید ارزش سنتی
ریسک سرمایه گذاری در فناوری های اقلیمی
تولید سبز– توسعه و استقرار فناوریهای اقلیمی جهت تحقق دستور کار رسیدن به معادله خالص صفر جهان یک موضوع حیاتی است. رشد می تواند در انتظار کسب و کارهایی باشد که مایل به نوآوری سریع و همکاری در زنجیره های ارزش در حوزه اقتصاد پایدار هستند.
Thank you for reading this post, don't forget to subscribe!رسیدن به معادله انتشار خالص صفر نیازمند تلاش بسیار زیادی برای اختراع، پالایش و به کارگیری فناوریهای آب و هوایی است: فناوریهایی که به صورتی روشن برای سرعت بخشیدن به کربنزدایی در نظر گرفته شدهاند. برای مثال، تحقیقات نشان میدهد که تولید سالانه هیدروژن پاک، یک حامل انرژی کم کربن، باید بیش از هفت برابر شود تا جهان در سال ۲۰۵۰ به صفر خالص کربن دست پیدا کند.
طبق یک مطالعه میدانی، در حال حاضرظرفیت جهانی ذخیرهسازی انرژی طولانی مدت، در چارچوب استفاده از انرژی های تجدیدپذیر باید تا سال ۲۰۴۰ به میزان ۴۰۰ افزایش یابد تا به بخش برق کمک شود تا آن سال به صفر خالص دست پیدا کند.
در حال حاضر، ده خانواده از فنآوریهای آب و هوایی برای رویارویی با چالش خالص صفر حیاتی درنظر گرفته می شوند و انتظار این است که نوآوری ها در این حوزه ها گسترش پیدا نمایند. با افزایش تقاضا برای این ده حوزه، شرکت ها فرصت هایی برای ایجاد ارزش، فرصت قابل توجهی خواهند داشت و در عین حال می توانند به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کمک می کنند. تحلیل کارشناسان مالی نشان میدهد که در سناریویی که بر اساس آن جهان می تواند تا سال ۲۰۵۰ به صفر خالص میرسد، هزینههای سرمایهای برای تجهیزات و زیرساختها با شدت انتشار نسبتاً کم به طور متوسط ۶.۵ تریلیون دلار در سال خواهد بود که بیش از دو سوم از ۹.۲ تریلیون دلار هزینه سرمایه سالانه در آن زمان است.
به نظر می رسد که تقریباً تمام این سرمایه گذاری ها در حوزه کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، شامل فناوریهای مرتبط با اقلیم میشود.
این بدان معنا نیست که نوآوری و پذیرش فناوری های آب و هوایی ساده خواهد بود. به احتمال زیاد، این فرآیندها دچار چالش های قابل توجهی خواهند بود. در طول انتقال به معادله خالص صفر، سیستم انرژی جهان، و همچنین منابع تجهیزات و زیرساختهای پرانتشار گازهای گلخانه ای، از طریق فناوریهای اقلیمی مهندسی مجدد خواهند شد تا به جای سوختهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر کار کنند. این نه تنها به معنای ساخت و استفاده از وسایل جهت تولید انرژی های تجدیدپذیر است، بلکه به معنای انتقال آن به بازارهای نهایی از مراکز تولید، مانند مناطق آفتابی که انرژی خورشیدی ارزان قیمت تولید می کنند نیز می شود. با وقوع این تغییرات، برخی از زنجیرههای ارزش از هم خواهند گسست و زنجیرههای جدیدی تشکیل میشوند.
برای تحقق هدف معادله کربن صفر، در وقوع نوآوری ها نیز باید تسریع شود. برای بیشتر فناوریهای اقلیمی، هزینهها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در راستای اهداف خالص صفر، اواسط قرن به کندی کاهش مییابد. شکستن منحنی هزینه مستلزم رویکردهای غیرمتعارف برای توسعه، ادغام و مقیاسبندی فناوری است – از جمله میزان همکاری که به ندرت برای انواع دیگر فناوریها دیده میشود.
تجربه کار با شرکت فناوری اقلیمی و شرکتکنندگان در تولید زنجیره ارزش نشان می دهد که این سازمانها دارای ویژگی های مرتبط و وابسته ای به یکدیگر هستند. رقابت در بازارهای وابسته به هم مستلزم همکاری در زنجیرههای ارزش و اکوسیستمهای صنعتی است. باید متوجه بود که مزایای قدرتمند اولین حرکت را می توان از طریق ریسک پذیری و اقدام جسورانه به دست آورد.
نکته این که فناوریهای اقلیمی تنها در صورتی قابل اجرا هستند که سایر فناوریهای اقلیمی نیز در سطح تأسیسات، شرکتها، مناطق یا زنجیرههای ارزش پیادهسازی شوند. به عنوان مثال، متانول سبز به عنوان پیشرفته ترین سوخت موجود برای تامین انرژی کشتیرانی سبز در نظر گرفته می شود ، موتورهای متانولی برای کشتی ها در حال حاضر در بازار عرضه می شوند. یکی از شکلهای تولید متانول سبز، متانول الکترونیکی، میتواند با ترکیب هیدروژن سبز با CO2 بیوژنیک (CO2 مشتق شده از زیست توده) ساخته شود. بنابراین، در کوتاه مدت، افزایش تولید متانول سبز به احتمال زیاد شامل افزایش جذب کربن برای منابع صنعتی CO2 بیوژن است.
یک پیش نیاز حیاتی برای موفقیت بسیاری از فناوریهای اقلیمی – از جمله متانول سبز و هیدروژن سبز، سایر سوختهای مصنوعی، فولاد سبز و جذب کربن – ایجاد ظرفیت برای تولید و ذخیره برق تجدیدپذیر است. دسترسی به منابعی غیر از انرژی های تجدیدپذیر نیز می تواند سرعت افزایش فناوری های آب و هوایی را محدود کند: به عنوان مثال، باتری های وسایل نقلیه الکتریکی و سیستم های ذخیره انرژی در مقیاس کاربردی نیاز به ورودی های ثابتی از مواد خاصی مانند کبالت و نیکل دارند.
یک پیش نیاز حیاتی برای موفقیت بسیاری از فناوریهای اقلیمی – از جمله متانول سبز و هیدروژن سبز، سایر سوختهای مصنوعی، فولاد سبز و جذب کربن – ایجاد ظرفیت برای تولید و ذخیره برق تجدیدپذیر است.
پیچیدگی اضافه به این دلیل به وجود می آید که فناوری های آب و هوایی اشکال مختلفی دارند که ممکن است وابستگی های متقابل خاص خود را داشته باشند برای مثال باید ذخیره انرژی طولانی مدت وجود داشته باشد. این مجموعه فناوری شامل چهار دسته اصلی شیمیایی، الکتروشیمیایی، مکانیکی و حرارتی است. هر دسته شامل چندین فناوری است و هر یک از آنها به سطح متفاوتی از بلوغ و آمادگی بازار رسیده اند. نگاهی به استفادههای احتمالی ذخیرهسازی طولانیمدت انرژی در یک بخش – برق – نشان میدهد که بهره برداری اقتصادی در هر مورد میتواند به تغییرات (در سایر بخشهای سیستم انرژی) بستگی داشته باشد که انعطافپذیری و نیازهای ذخیرهسازی شبکه را تغییر میدهد.
به دلیل چنین روابطی، برای رهبران، مدیران ارشد و کارکنان مفید است که در مورد بسیاری از فناوری ها و نحوه تعامل آنها اطلاعات بیشتری کسب کنند. آنها لازم است روش هایی را مطالعه کنند که شرایط واقعی- از جمله قابلیت های صنعتی، الزامات زیرساختی، و سیاست های عمومی – ممکن است به نفع یا مهار فناوری ها باشد. آنها همچنین می خواهندلازم است محدودیت های موجود در مواد حیاتی را درک کنند. تجربه نشان میدهد که تکنیکهای پیشبینی بسیار پیچیدهتر، همراه با برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای مقابله با منابع محدود مورد نیاز خواهد بود. با آگاهی از این دانش، رهبران می توانند سناریوهای یکپارچه ای را برای نوآوری فناورانه تعریف کنند و از آنها برای شناسایی فرصت های امیدوارکننده استفاده کنند.
وابستگی متقابل فناوریهای اقلیمی به این معناست که افزایش آنها اغلب مستلزم همکاری سازمانها برای ایجاد زنجیرههای ارزش جدید و اکوسیستمهای صنعتی است – رویکردی مشارکتیتر از آنچه ممکن است کسبوکارها به آن عادت داشته باشند و رویکردی که میتواند شبکههای موجود را به چالش بکشد.
صنعت هیدروژن مثال خوبی ارائه می دهد. یک گزارش از شورای هیدروژن (کنسرسیوم صنعتی) و مک کینزی اشاره می کند که در بیش از ۵۲۰ پروژه که ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری اولیه را جذب کرده اند احتمالاً ۵۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری اضافی برای رسیدن به هدف صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ نیاز دارند. همچنین این گزارش توضیح میدهد که تقاضای بالا برای هیدروژن سازمانها را تشویق میکند تا در زیرساختها و ظرفیت تولید سرمایهگذاری کنند، اما تقاضا تنها زمانی به مقیاس انبوه میرسد که زیرساختها و ظرفیت تولید برای تولید هیدروژن پاک و ارزان قیمت وجود داشته باشد. برای تشویق به اقدام جهت این مهم، هماهنگی بین تامینکنندگان و خریداران احتمالی هیدروژن و همچنین بازیگران اکوسیستم مانند موسسات مالی (بسیاری از آنها به دنبال پروژههای کم انتشار برای سرمایهگذاری هستند) و دولتها که ممکن است ارائه مشوقها یا تضمین جذب هیدروژن را در نظر بگیرند، تسهیل میکند.
رویکردهای مشابه می تواند سایر فناوری های اقلیمی را نیز ارتقا دهد. برای مثال، تحقیقات در مورد بازار نوپا برای کامیونهای بدون آلایندگی نشان میدهد که گروههای صنعتی میتوانند نه تنها به هماهنگ کردن عرضه وسایل نقلیه و زیرساختهای مربوطه (مانند ایستگاههای شارژ) بلکه به ترتیب مدلهای تامین مالی برای خرید کامیون کمک کنند. ائتلاف «آسمان پاک برای فردا» مجمع جهانی اقتصاد، پیشنهاد میکند که مقررات حمایتی، اقدامات تشویقی جهت جهت حفظ هوای پاک کمک کند.
مدیرانی که پتانسیل را در پی گیری فناوری های اقلیمی می بینند، نباید منتظر شکل گیری یک اکوسیستم حمایتی باشند. برای تسریع استقرار، آنها باید فعالیت خود را شروع کنند، همتایان و شرکا را سازماندهی کنند، مهندسان و دانشمندان را جمع آوری کنند، و شبکه هایی را ایجاد کنند که تقاضا، تولید، زیرساخت، بودجه و دانش را گرد هم می آورد. با توسعه طرحهای مشترک یا نقشههای راه، برای تجاریسازی فناوریهای آب و هوایی، اکوسیستمها میتوانند تغییرات را تحریک کنند، بازار ایجاد کنند و از هدر رفتن تلاشها در پروژههای تکراری جلوگیری کنند.
برای سیستم کربن زدایی، هنوز هیچ فناوری اقلیمی به عنوان استاندارد نهایی نشده است و از آنجایی که اکوسیستمها برای پشتیبانی از بسیاری از فناوریهای اقلیمی مورد نیاز هستند، تشکیل شبکههایی مانند شبکههایی که در بالا توضیح داده شد میتواند به یک فناوری اقلیمی به عنوان راهحل انتخابی صنعت کمک کند. بنابراین، مزایای حرکت اول برای شرکت هایی که زودتر اکوسیستم های فناوری اقلیمی را سازماندهی یا به آن ملحق می کنند، در دسترس است. شرکت هایی که در پشت فرایند تکنولوژی های اقلیمی حرکت می کنند ممکن است پس از شکل گیری نهایی اکوسیستم، برای ورود به همکاری ها با مشکل مواجه شوند.
این فشارها همه مدیران و صاحبان سرمایه را به ویژه آنهایی که در صنایع مستقر هستند، مجبور به انتخاب های سخت می کند. آنها باید پتانسیل درآمد کوتاه مدت دارایی های فعلی خود را با فرصت های احتمالی برای رشد تصاعدی در بازارهای فناوری آب و هوا مورد توجه قرار دهند. آنها باید تصمیم بگیرند که چه مقدار از منابع خود را باید در خدمت به بازارهایی سرمایه گذاری کنند که احتمالاً شروع به کوچک شدن می کنند – و چقدر متعهد به تولید فناوری های اقلیمی رشد یافته و اختراع نسل بعدی هستند. سپس آنها نیاز به سازماندهی یا پیوستن به اکوسیستم هایی دارند که به فناوری های جدید برای پذیرش و دستیابی به مقیاس مورد نظر کمک می کند.
حرکت در شرایط عدم قطعیت، دلهره آور خواهد بود. خطوط نهایی اقتصاد پیش رو هنوز مبهم است، اما انتظار برای روشن شدن بیشتر آنها می تواند به معنای از دست دادن فرصت های ارزشمند باشد. این فشار باعث میشود سازمانها شناسایی کنند که کجا میتوانند رقابت کنند و جسورانه موقعیتهای خود را به دست آورند، بهویژه در بازارهایی که اولینها هنوز پیشروی نکردهاند.
باید توجه داشت که انتشار فناوریهای دیجیتال باعث ایجاد شرکتهای جوان مسلط بر بازار شد و سلسله مراتب کسبوکارهای فعلی را درهم شکست. اکنون، رشد یک بازار چند تریلیون دلاری برای فناوریهای آب و هوایی قرار است صنایع را دوباره پیکربندی کند و ارزش را در سراسر اقتصاد توزیع کند و داستانهای موفقیت جدیدی را هم برای کسب وکارهای سبز تازهکار و هم برای کسب وکارهایی که به سرعت در حال حرکت هستند ایجاد کند. این تحولات میراث رهبران در بخش های دولتی و خصوصی را مشخص خواهد کرد. کسانی که جسورانه حرکت میکنند، میتوانند موقعیت شرکتهای خود را برای موفقیت طولانیمدت بهتر نشان دهند در حالی که از پاسخ فوری جهانی به تغییرات آب و هوایی حمایت میکنند.
منبع: https://www.mckinsey.com/business-functions
ترجمه: تولید سبز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰